افراد کمالگرا
شما همیشه از خودتان انتظار بهترینها را دارید و ساعتها وقت خود را صرف درست کردن چیزی بدون خطا میکنید، هر شب تا دیروقت مدتها پس از خوابیدن بچهها کار میکنید.



صداهای انتقادی درون افراد کمالگرا
همیشه صداهای انتقادی در ذهنتان دارید که مرتب در حال ایرادگیری و سرزنش شما است ازجمله: «چه چیزی باعث میشود که شما فکر کنید خوب هستید؟ هرکسی میتواند این کار را انجام دهد».
اگر شما یک کمالگرا باشید، آنها مدام در تفکر شما حضور دارند ممکن است خیلی سعی میکنید که گوش ندهید با این حال آنها هر حرکت شما را ارزیابی میکنند و بیوقفه عیب پیدا میکنند.
کمالگرایی چیست؟
کمالگرایی یک سیستم اعتقادی خود مخرب و اعتیادآورست که از یک فکر اصلی تقویت میشود:
اگر کامل به نظر برسم، عالی زندگی کنم و هر چیزی را کامل انجام دهم، میتوانم از احساس دردناک حقارت، قضاوت و سرزنش رها شوم یا به حداقل برسانم.
کمال غیرممکن است
اما کمال غیرممکن است، زیرا ما هیچ کنترلی بر چگونگی نگاه دیگران به خودمان نداریم. هر چه کمالگرا باشیم، میتوانیم برای رسیدن به آن غیرممکن آشفتهتر و عصبانیتر شویم. این چرخه دردناک، تلاشهای زیادی را ایجاد می کند و به دنبال آن، انتقاد شدید از خود.



چگونه می توان فهمید که شما کمالگرا هستید یا فقط برای زندگی خوب تلاش میکنید؟
اجازه دهید با این موضوع مسئله را باز کنم شما برای اولین بار در حال تمرین برای مسابقه دو مارتن هستید آیا به خود می گویید، من در حال تمرین برای دو مارتن هستم؛ بنابراین من فعلاً ریاست انجمن مالی را کنار می گذارم یا به خودتان می گویید، من در حال تمرین برای دو مارتن هستم؛ بنابراین من باید صبح روز یکشنبه زود بیدار شوم تا گزارش مالی را قبل از روز دوشنبه انجام دهم؟
اولین پاسخ انعطافپذیری را نشان میدهد شما چیزی را به بشقاب خود اضافه کردهاید و چیز دیگری را برداشتهاید، بنابراین شما به خودتان بیش از حد فشار نمیآورید و برای خوب بودن در چارچوب مرز واقعبینانه تلاش میکنید. امیدوارم انعطافناپذیری جمله دوم که بر اساس کمالگرایی و حقارت است را بشنوید.
صدای انتقادی شما زمزمه می کند، «شما نمیتوانید از یک مسئولیت دست بکشید؛ این خودخواهی شما است».
با سرعت دیوانهواری که امروزه بسیاری از خانوادههای زندگی میکنند، قطعاً احتمال بروز افسردگی کاملاً پنهان افزایش مییابد. منظور از سرعت دیوانهوار این است که اگر شما ۳ فرزند دارید، هرکدام دو نوع ورزش بلد هستند و حداقل در یک کلاس شرکت کردهاند و از طرفی تکالیف زیادی دارند که شما باید در انجام دادنشان به آنها کمک کنید و درعین حال باید برای آنها میان وعدههای غذایی آماده کنید تا بتوانند به راحتی به فعالیتهای خود بپردازند (بدون در نظر گرفتن کارهای خودتان).
از طرفی شما محدود کردن درگیریهایتان یا سپردن مسئولیت به دیگران را نشانه والد بد یا شکستخورده می دانید و این باور باعث میشود با هر کار جدیدی سطح انرژی و تلاش شما افزایش یابد و خستگی شما چیزی است که کاملاً مخفی می ماند.



شما باور دارید موفقیت اصلیترین راه برای به دست آوردن غرور و عزت است. شما فکر میکنید، من نمیتوانم چیزی را تا فردا ناتمام بگذارم. دیوانهام می کند! این باور، همراه با کمالگرایی ذاتی شما، به این معنی است که شما فرصتی برای استراحت ندارید.
شما شک دارید فقط به دلیل اینکه وجود دارید، ارزشمند هستید. شما اعتقاد دارید باید در مهمانی با خود چیزی ببرید تا از شما استقبال شود یا باید در مهمانی در پذیرایی کردن همکاری کنید تا مورد احترام قرار بگیرید. خواستهها و بایدهای شما اشتباه هستند.
شما یکلحظه مکث نمی کنید و از خود سؤال نمیپرسید، آیا من این کار را می کنم چون میخواهم یا اینکه این کار را می کنم چون میترسم این کار را نکنم؟ اگر شما احساس نکنید که به اندازه کافی پیشرفت کردهاید، ناامنی زیادی را تجربه میکنید.
همان ناامنی احتمالاً باعث میشود نسبت به تعریف و تمجید بیاعتنا باشید حتی اگر همه افراد این موفقیت را «عالی» بدانند، شما آن را بیارزش میدانید و یا ایرادی برای آن پیدا میکنید. یک تعریف ممکن است به طور کوتاهی در قلب و ذهن شما نفوذ کند اما از آنجا که با یک احساس درونی معتبر و مطمئن جذب نمیشود، محو میشود و هرگز کافی نیست.