فروردین ۸, ۱۳۹۷

وجدان انتقادگر و قضاوت کردن خودمان

قضاوت در مورد خود

وجدان انتقادگر و قضاوت کردن خودمان

وجدان انتقادگر و قضاوت کردن خودمان

بیمار می‌تواند، همان طور که مورد قضاوت قرار گرفته است، در مورد خودش قضاوت کند. وی ممکن است این را به صورت صدایی انتقادگر در ذهنش یا فکری انتقادی در مورد خودش تجربه کند، یا این ممکن است شکل ناخودآگاهِ تنفر از خود بگیرد. مثال‌های بالینی زیر این طیف خود قضاوت را از فردی با وجدان نسبتا سالم تا فردی که دچار تنفر از خود شدید است نشان می‌دهند.

تجربه وجدان انتقادگر

برخی بیماران از انتقاد خودشان، به شکل یک صدای غیرمنطقی درونی، آگاه هستند.
بیمار: به بیل گفتم نمیخوام اون شغل رو بگیره، چون مجبور می‌شدیم نقل‌مکان کنیم؛ من باید شغلم رو ول می کردم؛ بچه‌ها دوست‌هایی که اینجا داشتند از دست میدادند. اما، این حس رو داشتم که نباید این کارو می کردم، اینکه خودخواهی کردم این تصمیمو گرفتم.
درمانگر: مثل این می‌مونه که به محض اینکه خواسته‌تون ابراز می‌کنید، یه مامور پلیس {وجدان} می‌آد تو اتاق تا بهتون حمله کنه. انگار این کار خلاف قانونه {به بیمار نشان دهید که چطور، پس از ابراز خواسته‌ها، خودش را محکوم می کند و، به این ترتیب، او را از صدای انتقادگر درونی‌اش افتراق دهید.}

هم ذات پنداری با درون افکنی مرضی (حمله به خود: بیمار، مثل کسی که در گذشته به او حمله کرده است، به خودش حمله می‌کند.)
حمله به خود به مثابه دفاعی در برابر تجربه خشم: حمله به خود، همیشه، دفاع است. به عنوان نمونه، زنی گزارش کرد که دختر نوجوانش، با بی‌انصافی، او را مورد انتقاد قرار داده است.

بیمار: مادر افتضاحی هستم. نمی‌دونم چرا درمان منو ادامه می‌دید. اصلا بهتر نمی‌شم. فکر نمی‌کنید، چون درمانم داره خیلی طولانی میشه، کلینیک بالاخره تصمیم بگیره درمانم رو قطع کنه؟{دفاع:حمله به خود}درمانگر: بخاطر اینکه دخترتون اینجوری ازتون انتقاد کرد چه احساسی بهش دارید؟
بیمار: فکر می‌کنم مادر افتضاحی هستم. {دفاع:حمله به خود.}
درمانگر: دقت می‌کنید که این مکانیسم توی ذهنتون چطور داره، همین حالا، ازتون انتقاد میکنه؟
بیمار: بله ولی فکر کنم حق با اونه. {حالا،دفاع را می‌بینید،اما همساز است.}
درمانگر: این مکانیسمی که داره، همین حالا، ازتون انتقاد میکنه، به نظرتون ممکنه بهتون صدمه‌ای بزنه؟{به علت اشاره کنید: دفاع به او صدمه می‌زند.}
بیمار: بله.
درمانگر: پس، فکر می‌کنید این مکانیسم انتقادگر ممکنه بهتون صدمه بزنه. به نظرتون ممکنه افسردتون کنه؟
بیمار: اوه، قطعا {وقتی مکث می‌کند و دفاع را مشاهده می‌نماید، اضطرابش افت می‌کند.}
درمانگر: اگه این مکانیسم انتقادگر رو بزاریم کنار، میشه یه لحظه چشم اندازو تغییر بدیم و در عوض، ببینیم چه احساسی به دخترتون دارید؟
بیمار: باشه
درمانگر: گفتید که حداکثر تلاشتونو کردید، اما دخترتون، با بی‌انصافی، ازتون انتقاد کرد. بیاید ببینیم چه احساسی نسبت به دخترتون دارید که نسبت بهتون بی‌انصافی کرده.
بیمار: این کارشو دوست ندارم.
درمانگر: برای کارش، نسبت بهش چه احساسی دارید؟
بیمار: عصبانیت؟
درمانگر: پس، برای این کارش، ازش عصبانی هستید.

بیمار، با حمله به خود، خشم را به خودش برمی‌گرداند و افسرده می‌شود. عزت نفسش تنزل پیدا می‌کند، چون محکومیت برخاسته از دنیای درونی‌اش جایگزین سنجش واقع‌گرایانه برخاسته از دنیای بیرونی می‌شود (جاکوبسون،۱۹۷۱،۹۰) هر زمان بیماران عزت‌نفس پایین را گزارش می‌کنند دنبال دفاع‌هایی باشید که مولد آن هستند.
به بیمار کمک کنید تا با کارکرد قضاوت توجه کند، نه به محتوای آن. خاطر نشان کنید که چطور صدایی انتقادگر در ذهنش به او حمله می‌کند. وقتی توانست دفاع حمله به خود را ببیند، به احساسات زیرین بپردازید. موارد زیر اشکال شایع حمله به خود هستند.
“من بد، احمق، وامونده، زشت، چاق و بی مصرف ام.”
“اون قدرها هم خوب نیستم.”
“هیچ وقت نمی تونم ..”
 “لیاقت ندارم.”
“نباید احساس می‌کردم ..”

هر یک از این گفته ها تضمین می‌کند که رنج بیمار ادامه خواهد یافت؛ اینها جلوی احساس را می‌گیرند و بیمار و احساساتش را پس می‌زنند. حمله به خود افسردگی و عزت‌نفس پایین ایجاد می‌کند. عزت‌نفس مثل درختی است که او می تواند تیمارش کند، یا با برش‌های کوچک حمله به خود تکه‌تکه‌اش کند.

در مثال زیر، بیمار (مؤنث) دچار افسردگی همراه با روان‌پریشی، هذیان‌های گزند و آسیب و توهمات شنوایی است. او در کودکی مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفته است. از آنجایی که توان مشاهده‌گری و فکرکردن او، در این مرحله، بسیار مختل است، با روشی دیگر با حمله به خود او برخورد می‌کنم.

بیمار: من افتضاح ام. خدا من رو دوست نداره. می دونم که قبلاً دوستم نداشته. اگه این جوری نبود، این همه بلا سرم نمی اومد. چون بدم این بلاها سرم اومده (حمله به خود او همساز است. او نمی‌تواند ببیند که چطور با خودش رفتار می‌کند. او نمی‌داند که این دفاعی است علیه خشمش نسبت به افرادی که به او صدمه می‌زنند. از نظر او، بد بودنش یک واقعیت است، نه یک نظر. او خودش را با این نماد بدی یکسان می پندارد.)
درمانگر: چون هنوز درمانتون نکردم، حتماً من هم بدم. به نظرتون چطور باید خودم تنبیه کنم؟(به او یک آینه بدهید. الگوی حمله به خود وی را اجرا کنید تا بتواند آن را ببیند.)
بیمار: (تعجب و لبخند.) چی؟ اوه، دکتر جان، شما نباید خودتون تنبیه کنید. ( هنوز دفاع حمله به خود را ندیده است.)
درمانگر: تا حالا باید درمانتون می‌کردم و این موضوع که هنوز درمانتون نکردم معنی‌اش اینه که من بدم و چون من بدم، حقمه که تنبیه بشم. به نظرتون، چطور باید خودم تنبیه کنم؟ (منطق مرضی‌ای را بازتاب دهید که مادر تنبیه‌گرش در مورد بیمار به کار می‌برد و بیمار، کمی قبل، در مورد خودش به کار گرفت.)
بیمار: (می خندد.) اوه، شوخی می‌کنید. شما تمام تلاشتون کردید. حالا، خیلی بهترم.
درمانگر: اما هنوز درمان نشدید و این یعنی اینکه من بدم. و چون من بدم، حقمه که خودم تنبیه کنم. به نظرتون، چطور می‌تونم خودم تنبیه کنم؟ (منطق تنبیه‌گر ابرمن اش را بازتاب دهید.)
بیمار: (می خندد.) حالا متوجه شدم. دارید با خودتون همون کاری می‌کنید که من با خودم می‌کردم. (حالا متوجه شده است که چطور خودش را تنبیه می‌کرده است.)
درمانگر: شما می‌تونید خودتون تنبیه کنید و من هم خودم. بعد، دوتایی با هم رنج می کشیم. ( رابطه‌ای که با مادرش داشته است بازتاب دهید.)
بیمار: (می خندد.) اوه، این جوری خیلی وحشتناک می شه. به نظرتون من بد نیستم؟
درمانگر: نه، به نظرم شما بد نیستید. به نظرم خشمگین هستید! فکر کنم از کسایی که مسبب اون آزارها بودند، حسابی، عصبانی‌اید. (به خشمی اشاره کنید که، با حمله به خود، پس زده است.)
بیمار: اوه، فکر می‌کنید، به جای عصبانی شدن از مادرم، اون به خودم برگردوندم؟ (حالا، آگاهی‌اش خیلی بیشتر شده است.)
درمانگر: این جوری فکر می کنید؟
بیمار: بله
درمانگر: می‌شه عصبانیت از مادرتون بررسی کنیم، تا مجبور نباشید اونُ به خودتون برگردونید؟ (او را در جهت تکمیل درمان ترغیب کنید.)

حمله به خود مثابه دفاعی علیه تجربه احساس گناه
حمله به خود دفاعی است که احساسات را پس می‌زند. گاهی، بیمار می‌تواند، به جای تجربه خشم نسبت به شخصی دیگر، از این دفاع استفاده کند و خشم را به خودش برگرداند. در اینجا، می‌بینیم که چطور بیمار می‌تواند از حمله به خود استفاده تا احساس گناه واقعی ناشی از آزار دادن شخصی دیگر را پس بزند.

۵/۵ (۱ دیدگاه)



5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها