شهریور ۱۶, ۱۴۰۴

ارتباط بدون خشونت

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که درجاتی از خشونت به شکل‌های گوناگون و گاهی بسیار ظریف، در روابط روزمره‌ی ما نفوذ کرده است. همه‌ی ما از همان لحظه‌ی بیدار شدن در صبح، ممکن است با انواع مختلفی از خشونت روبه‌رو شویم. سر میز صبحانه، یکی از اعضای خانواده با اخم و بی‌حوصلگی می‌پرسد:
«چرا کره را آنقدر دور گذاشتی؟» آیا نمی‌توان این خواسته را به شکل دیگری بیان کرد؟ مثلاً گفت: «لطفاً ظرف کره را وسط بگذار تا من هم راحت‌تر به آن دسترسی داشته باشم» یا «لطفا از دو ظرف جداگانه برای خوراکی‌ها استفاده کنیم».

از خانه که بیرون می‌رویم تا به کارهای روزمره‌مان برسیم، ابتدا با ترافیک و رانندگی غیراصولی برخی شهروندان مواجه می‌شویم. به جای اینکه عصبانی شویم و مورد تمسخر دیگران قرار بگیریم، چرا به نوبه‌ی خودمان قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نکنیم؟ چرا به جای خشمگین شدن از ترافیک و شرایطی که کنترلی روی آن نداریم، چند دقیقه زودتر از خانه خارج نشویم؟

در محل کار، با همکاری روبه‌رو می‌شویم که هر بار باید یک پروتکل اداری را برایش توضیح دهیم و او باز هم نیاز به توضیح دارد. با خود می‌گوییم: «چند بار باید یک مطلب را تکرار کنم؟ انگار عمداً توجه نمی‌کند!» در حالی که شاید سرعت یادگیری او متفاوت باشد یا شاید در محیط تازه‌کار است.

همه‌ی این‌ها نمونه‌هایی از ارتباطات روزمره هستند که بسیاری از ما تجربه می‌کنیم؛ ارتباطاتی که دربردارنده‌ی درجاتی از خشم و بیان هیجانیِ نامناسب هستند. خشونتی که وجودش ضرورتی ندارد.

بیشتر ما به‌طور ناخودآگاه از چنین مراوداتی دچار رنجش می‌شویم و در پایانِ روز، دیگر انرژی و نشاطی در ما جریان ندارد. اما مهارت‌هایی وجود دارند که می‌توانند کیفیت ارتباطات و روابطمان را بهبود بخشند، حس توانمندی فردی ما را عمق بخشد، یا ساده‌تر آن‌که کمک کنند تا مؤثرتر ارتباط برقرار کنیم.

ارتباط بدون خشونت: زبان زندگی

«ارتباط بدون خشونت: زبان زندگی» عنوان کتابی است که مارشال روزنبرگ در زمینهٔ نظریهٔ ارتباط بدون خشونت تألیف کرده است. روزنبرگ معتقد است محبت کردن به دیگران و پذیرش محبت از سوی آنان، جزیی از سرشت انسان است. پس چرا گاهی از این ذات پرمحبت خود فاصله می‌گیریم و به سمت رفتارهای خشونت‌آمیز و جابرانه سوق پیدا می‌کنیم؟ در این کتاب پاسخ داده می‌شود.

یادگیری ارتباط بدون خشونت، ابزاری است برای درک عمیقِ احساسات و هیجانات درونی‌مان. این الگو از ما دعوت می‌کند تا خود را «صادقانه» ابراز کنیم و دیگران را «همدلانه» دریافت نماییم. با زندگی بیگانه نباشیم و آگاه باشیم که مسئول احساسات، افکار و اعمال خود هستیم. ما می‌توانیم زبان و اصطلاحاتی که انتخاب و احترام را ارج می‌نهد جایگزین اصطلاحات مبتنی بر اجبار کنیم.

درخواست‌های آمرانه و نگاه قضاوت‌گر، محبتی که می‌توانست جاری شود را مسدود می‌کنند. روزنبرگ هشدار می‌دهد: وقتی از مسئولیت خود در قالب چگونگی رفتار، تفکر و احساسمان آگاهی نداریم، به عاملی خطرناک تبدیل می‌شویم. آیا تا به‌حال به این اندیشیده‌ایم که یک لحظه پرخاشگری — در موقعیتی که می‌توانست با اندکی تأمل و چند جملهٔ محترمانه حل شود — چه تأثیری بر خودمان و طرف مقابل می‌گذارد؟

آگاهی و شناخت احساساتِ خود، فرد را به نیازهای نهفته در پشت آن احساسات متوجه می‌سازد. بنابراین توجه به این نیازها در برقراری ارتباطی مؤثرتر نقش اساسی دارد. برای مثال قضاوت‌کردن و انتقاد، بیان وارونه‌ی نیازهای برآورده‌نشدهٔ ما هستند. وقتی فردی می‌گوید: «تو هرگز مرا نمی‌فهمی»، در واقع می‌خواهد بگوید نیازش به درک شدن برآورده نشده است. پس از خود آغاز کنیم؛ از گفت‌وگوهای کوچک، از انتخابِ واژه‌ها، از آگاهی بر نیازها و احساساتمان.

با تمرین و اجرای اصول مهارت برقراری ارتباط بدون خشم، می‌توانیم به ایجاد فضایی از احترام متقابل، تفاهم و همکاری پایدار کمک کنیم. همان‌گونه که گاندی خاطرنشان کرده است، ما باید خودمان تغییری باشیم که می‌خواهیم در جهان ببینیم. بنابراین، حرکت به سمت ارتباطی آگاهانه و عاری از خشونت، گامی اساسی در جهت ساخت جامعه‌ای مبتنی بر کرامت انسانی و درک متقابل خواهد بود چه بسا بر آن‌که در پنداره‌ای که به خود داریم احساس خود-ارزشمندی بیشتری ایجاد می‌کند.



0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها