آذر ۲۰, ۱۳۹۶
داشتن یک فکر یا بودن عین آن فکر تفاوت دارد. این امر درست مثل تفاوت بین داشتن کلی ظرف نشسته در ظرفشویی و شلختهبودن است. یا اشتباهکردن با شکستخوردن کاملاً فرق دارد. افکار، ماهیتی موقت و گذرا دارند. آنها در یک لحظه به ذهن خطور میکنند و اغلب طی چند ثانیه نیز از بین میروند.
نکته حائز اهمیت این است که افکار واقعی نیستند، آنها هیچ ارزشی ندارند. آنها به معنای واقعی کلمه هیچی نیستند. آنها شبیه وهم و خیال هستند. افکار مثل پل هستند و تا زمانی دوام میآورند که ما را به فکر بعدی وصل میکنند. در طول زندگی میلیونها فکر به ذهنمان خطور میکند که اکثر آنها را فوراً فراموش میکنیم و هیچ یک از آنها به درستی بیانگر واقعیت وجودی ما نیستند.
بودا در دوره جوانی مطالبی آموخت که مبنای یادگیریهای بعدی او شدند. گاتاماسیدارتا متوجه شد که وقتی افکارمان را باور میکنیم و آنها را جدی میگیریم یا آنها را با واقعیت اشتباه میگیریم، درد و رنجمان شروع میشود. وقتی از افکارمان فاصله میگیریم میتوانیم به صلح و آرامش واقعی دست یابیم.
می توانید چگونه از افکار بیهوده رها شویم را نیز مطالعه کنید.
یکی از روشهایی که به شما کمک میکند بین داشتن یک فکر و بودن مثل آن فکر تفاوت قائل شوید، این است که افکار خود را همانطور که هستند، به سادگی نامگذاری کنید.
« من این فکر را دارم که مانی از دست من عصبانی است» .
« من این فکر را دارم که طوفانی در راه است » .
« من این فکر را دارم که باید شغلم را عوض کنم» .
« من این فکر را دارم که آدم دوست داشتنی نیستم » .
وقتی افکارتان را به این ترتیب نامگذاری میکنید، متوجه میشوید که افکار ضرورتاً حقیقت ندارند. هر فکر صرفاً حلقهای است از زنجیرۀ بلند زندگی هوشیار شما.
خوب حالا این تمرین را انجام دهید:
هر فکری را که به ذهنتان خطور میکند، با تکمیل این جمله : «من این فکر را دارم که ….. » برای خودتان توصیف کنید.
این کار را تا جایی ادامه دهید که احساس کنید از فکرتان فاصله گرفتهاید و افکارتان خیلی کماهمیت به نظر میرسند. از این تمرین وقتی استفاده کنید که از دست افکار نگرانساز و قضاوتهای خویش به ستوه آمدهاید و نیاز به چشمانداز دیگری دارید. به یاد داشته باشید که افکار واقعیت ندارد. افکار هیچی نیستند مگر این که شما آنها را جدی بگیرید. افکار فقط افکار هستند.