فروردین ۱۹, ۱۴۰۲
در هزاره سوم پیش از میلاد، پادشاهان بین النهرین رویاهایشان را بر روی قرصی از موم ثبت و تفسیر می کردند. هزار سال بعد، مصریان باستان یک کتاب رویا نوشتند که لیستی از بیش از صد رویای متداول با معنای آنها در آن آمده بود. و از آن سالها تاکنون، ما تلاشمان را برای درک اینکه چرا رویا می بینیم، متوقف نکرده ایم.
پس از تحقیقات علمی بسیار زیاد، پیشرفهای فناوری و پشتکار فراوان، ما هنوز پاسخ دقیقی نداریم. اما نظریههای بسیار جالبی داریم.
در اوایل قرن بیستم، زیگموند فروید مطرح کرد که تمامی رویاهایی که ما می بینیم، از جمله کابوسهای شبانهمان، مجموعه ای از تصاویر زندگی آگاهانه ما هستند. آنها همچنین دارای معنای نمادین و سمبلیک هستند که مربوط به تحقق خواستههای ناخودآگاه ما هستند.
طبق نظریه فروید هنگامی که ما بیدار می شویم، آنچه از خوابمان به یاد می آوریم، نمایشی نمادین از افکار اصلی و ریشهای ناخودآگاه، خواستارها و تمایلات ما هستند.
فروید بر این باور بود که با تجزیه و تحلیل کردن این موضوعات (که از خوابمان به یاد داریم)، محتوای ضمیر ناخودآگاه می تواند ذهن خودآگاه ما را نشان دهد و مشکلات روانی سرکوب شده می توانند حل شوند.
برای افزایش کارایی در انجام وظایف ذهنی، خواب خوب است. اما رویا دیدن در هنگامی که خوابیدهایم بهتر است.
در سال ۲۰۱۰ پژوهشگران دریافتند که افرادی که در یک مارپیچ تودرتو سه بعدی (D3-Maze) حرکت می کنند، هنگامی که در طول مسیر بخوابند و در خواب این مارپیچ تودرتو را ببینند، دومین تلاش آنها برای عبور از این راه بسیار بهتر خواهد بود. در حقیقت آنها بسیار بهتر هستند از کسانی که در طول این مسیر بیدار بودند و یا کسانی که چرتی زدند ولی رویایی ندیدند.
پژوهشگران می گویند که برخی از فرایندهای حافظه تنها در زمانی که شما خواب هستید، رخ می دهند و رویاهای ما نشانه آن است که این فرایندها در حال رخ دادن هستند.
در حدود ده تریلیون ارتباط عصبی در ساختار مغز ما وجود دارد. آنها با آنچه که شما فکر می کنید و آنچه که انجام می دهید ساخته میشوند. در سال ۱۹۸۳، نظریه بیولوژی اعصاب برای رویا، به نام یادگیری وارونه مطرح شد. زمانی که در چرخه خواب هستید ( حرکت سریع چشم)، نئوکورتکس مغز شما اتصالات عصبی را بازبینی می کند و ارتباطات غیرضروری را از بین می برد. این فرآیند ، که منجر به رویاهای شما می شود، مغز را از تاخت و تاز ارتباطات بیفایده دور میکند زیرا افکار انگلی و بیخود می توانند افکار ضروری شما را در هنگامی که بیدار هستید و نیاز دارید که آنها را انجام دهید، مختل کنند.
نظریه فعالسازی مستمر پیشنهاد می کند که نتیجه رویاهای شما از نیاز مغز شما به تحکیم و ایجاد خاطرات بلندمدت، به منظور عملکرد درست است.
پس هنگامی که ورودیهای خارجی پایینتر از یک سطح خاص قرار می گیرند، مانند هنگامی که در خواب هستید، مغز شما به طور خودکار شروع به تولید دادههایش برای ذخیرهسازی خاطرات می کند. که در شما به شکلی از فکر و احساسی که شما در رویا تجربه کردید خود را نشان می دهد.
به زبان دیگر، رویای شما ممکن است یک ذخیرهکننده اتفاقی صفحه نمایش مغز شما باشد که مغزتان را روشن نگه می دارد. بنابراین مغزتان کاملا غیرخاموش نیست.
دیدن رویاها با موقیعتهای ترسناک و خطرناک بسیار شایع هستند.
چه اینکه رویایی ببینید پراضطراب، که توسط یک خرس تعقیب شده باشید و چه مبارزه با یک نینجا در یک کوچه تاریک باشد. این رویاها به شما اجازه می دهند که غرایز پرواز و یا مبارزهتان را تمرین کنید در صورتی که در زندگی واقعیتان به آنها نیاز داشته باشید.
اما نیازی نیست همیشه رویاها ناخوشایند باشند. برای مثال، رویا درباره همسایه جذابتان می تواند در شما غریزه تولیدمثلتان را فعال کند.
در طول مرحله حرکت سریع چشم در خواب انتقالدهندههای عصبی اضطراب در مغز فعالیت کمتری دارند.
بررسی وقایع آسیبزا در رویاهای خود با استرس روانی کمتر، یک چشمانداز روشنتری به شما میبخشد و توانایی پردازش آنها را در راه سلامت روانی افزایش می دهد.
مشکل خواب افراد مبتلا به اختلالات خلق و خوی و اختلال استرس پس از آسیب، منجر شده به اینکه بعضی دانشمندان باور داشته باشند که کمبود خواب ممکن است عامل کمک به بیماری آنها باشد.
دسترسی به واقعیتها و دسترسی به قواعد منطقی متعارف، در رویاهای شما، باعث می شوند ذهنتان بتواند سناریوهای نامحدود و بیحد و حصری را بسازد تا به شما برای درک مشکلات کمک کند. فرمول راهحل هایی که در بیداری نمی دانید را به شما بدهد. جان اشتاین بک آن را کمیته خواب می نامد.
و پژوهشگران اثر خواب را در حل مسائل و مشکلات نشان دادند. همچنین شیمیدان مشهور آگوست ککول اینگونه ساختار ملکول بنزین را کشف کرد. و این دلیلی است که گاهی اوقات بهترین راهحل برای یک مشکل رفتن به خواب است.
و اینها تنها تعداد کمی از نظریههای برجسته در مورد خواب است. از آنجا که فناوری، توانایی ما برای درک مغز را افزایش می دهد که این امکان وجود دارد که روزی ما دلیل قطعی برای رویا دیدن را کشف کنیم. اما تا آن زمان برسد، ما فقط به رویا دیدن ادامه دهیم.