آذر ۲۰, ۱۳۹۶
عواملی در شکلگیری تلههای زندگی نقش بازی میکنند. اوّلین عامل، خلقوخو است که ذاتی و سرشتی در نظر گرفته میشود. میراث عاطفی ما باعث میشود که در قبال رویدادها به سبک و سیاق خاصی، واکنش هیجانی نشان بدهیم.
ابعاد احتمالی خلق و خو
خجالتی | معاشرتی |
منفعل | پرخاشگر |
بیاحساس | احساساتی |
نگران | شجاع |
حساس | آسیبناپذیر |
نظیر سایر ویژگیهای فطری، در خلقوخو نیز اصل تفاوتهای فردی به شدّت حاکم است. خلقوخو دامنهای از هیجانها را در برمیگیرد. ما معتقدیم که خلقوخویی که به ارث میبریم در شکلگیری تلههای زندگی نقش دارد. در این قسمت به معرّفی برخی از ابعاد خلقوخو میپردازیم.
ممکن است فکر کنید که خلق و خو شما ترکیبی از این ابعاد است. خلق و خو، ابعاد دیگری نیز دارد که ما هنوز آنها را نشناختهایم.
البتّه رفتار ما علاوه بر اینکه تحتتأثیر خلق و خو است، محیط نیز بر آن اثر میگذارد. محیط امن و حمایتگر حتّی میتواند کودک کاملاً خجالتی و کمرو را خونگرم و اجتماعی بار بیاورد. اگر کودک آسیبناپذیر در محیطی بزرگ شود که دائم در معرض خطر باشد، ممکن است حساس و ترسو بار بیاید. وراثت و محیط بر ما اثر میگذارند و زندگی ما را شکل میدهند.
این مسئله (حتّی به درجاتی کمتر) در زمینه صفاتی که کاملاً جسمی هستند (مثل قد و وزن) نیز حاکم است. همه ما با استعدادی برای داشتن قدی مشخص متولد میشویم و ببخشی از توانایی بالفعل شدن این استعداد به محیط زندگی وابسته است تغذیه، ورزش، غذاهای سالم در افزایش قد اثر میگذارند.
نظریهپردازان، مهّمترین عامل مؤثر محیطی را خانواده در نظر گرفتهاند. پویاییهای خانواده اصلی ما، تشکیلدهنده پویاییهای دنیای اوّلیّه ما بودهاند. زمانی که در شرایط فعلی در در دام تله زندگی میافتیم، تقریباً همیشه بازسازی صحنهای از پویاییهای خانوادهمان در دوران کودکی است. در اکثر موارد، خانواده بیشترین تأثیر را در کودکی بر ما برجای میگذارد و بهتدریج که بزرگ میشویم از اثر آن کم میشود.
مدرسه، همسالان و جامعه، سایر عوامل تأثیرگذار بر زندگی هستند. امّا خانواده در این بین، جایگاه خاصّی دارد.
نمونههایی از محیطهای اوّلیّه آسیبرسان
۱- یکی از والدین، بدرفتار و سوءاستفادهگر است و دیگری منفعل و درمانده
۲- والدینتان بیعاطفه و سردمهر بودهاند و دائم از شما توقع پیشرفت و موفقیّیت داشتهاند.
۳- والدینتان دائم با هم دعوا میکردند و شما در معرکه این جنگ و دعواگیر کرده بودید.
۴- یکی از والدین شما مریض و افسرده بود و دیگری غایب. شما مجبور بودید از والد مریض مراقبت کنید.
۵- هویت مستقل نداشتید و از یکی از والدین کاملا تقلید میکردید. از شما انتظار میرفت که به عنوان جانشین، همه نیازهای یکی از والدینتان را برآورده سازید.
۶- یکی از والدین شما ترسو بود و به شدّت از شما حمایت میکرد. همین والد از تنهایی به شدّت میترسید و هیچگاه شما را تنها نمیگذاشت.
۷- والدینتان دائم از شما عیبجویی میکردند. احساس میکردید هیچگاه نمیتوانید رضایت آنها را جلب کنید.
۸- والدینتان شما را لوس و نازپرورده بار آورده بودند. هیچ محدودیتی برای شما قائل نبودند.
۹- همسالانتان شما را تحویل نمیگرفتهاند یا حس میکردید با آنها خیلی فرق دارید و وصله ناجور جمع آنها هستید.
وراثت و محیط بر یکدیگر اثر میگذارند. عوامل مخرب دوران کودکی با ابعاد خاصّی از خلقوخو در شکلگیری تلههای زندگی دست به دست هم میدهند. خلقوخوی ما تا حدّی تعیین میکند که والدین و دیگران چگونه با ما رفتار کنند. به عنوان مثال، اغلب یکی از فرزندان سوژه بدرفتاری میشود. حتّی خلقوخوی ما در چگونگی تأثیرپذیری از درمان نیز نقش دارد.
با فرض محیط یکسان، دو کودک میتوانند واکنشهای متفاوتی به این محیط یکسان نشان بدهند ممکن است هر دوی این کودکان با بدرفتاری مواجه شوند. امّا یکی از آنها منفعلانه برخورد میکند و دیگری از حق خودش دفاع میکند.