مهر ۵, ۱۳۹۹
دلبستگی در کودکان در واقع پیوند عاطفی عمیقی است که با مراقب اولیه خود برقرار میکنند. در این راستا ارتباط نوزاد با مادر یا مراقب اولیه، بستری را فراهم میکند که نحوه تعامل نوزاد با جهان پیرامونش را مشخص میکند. اگر این رابطه درست شکل بگیرد، کودک میتواند به دنیا اعتماد کند و فکر کند که دنیا جای خوبی است.
اما اگر این ارتباط با مراقب به صورت نادرست شکل بگیرد، دید کودک نسبت به دنیا همراه با بدبینی میشود و جهان را محلی ناامن میپندارد. همچنین دلبستگی ناایمن، اثر مخرب بر روابط کودک با دیگران در سالهای آینده بر جای میگذارد و او را مستعد ابتلا به انواع اختلالات روانی میکند.
ارتباط با مادر پس از تولد و در دوران کودکی بسیار مهم است، چرا که اگر درست شکل نگیرد فرد در برقراری ارتباط با دیگران نیز دچار احساس ناامنی میشود که میتواند منجر به ازدواج ناموفق او در بزرگسالی شود. عدم ارتباط اولیه مناسب مادر با کودک، حتی ممکن است منجر به بروز اختلالاتی نظیر اختلالات اضطرابی و افسردگی در او شود. با آگاهی از مراحل ایجاد دلبستگی در کودک، میتوانید تعامل بهتری با کودکتان برقرار کنید.
مهمترین عاملی که در سبک دلبستگی کودک نقش دارد، شیوه ارتباط او با مراقب اولیه است. میزان ابراز محبت به کودک، توجه به نیازهای اولیه و برآورده کردن آنها، کیفیت حضورتان و میزان توجهی که به کودک دارید به خصوص در دو سال اول زندگی، اهمیت زیادی دارد چرا که دلبستگی در کودکان زیر دو سال بسیار اهمیت دارد.
هر شکافی بین مادر و کودک می تواند اثر منفی و قاطعی بر تحول شخصیت کودک داشته باشد که در بزرگسالی منجر به اختلالات رفتاری گردد. طبق پژوهش ها تجارب اولیۀ مادر و کودک می تواند به دلبستگی ناایمن منجر شود، که هر چند پدیدۀ مرضی نیست ولی می تواند به پدیده های مرضی بزرگسالی منجر گردد.
ون واگنر بیان می کند کودکان با تشخیص اختلال افسردگی، اختلالات اضطرابی، نافرمانی مقابله ای و … اکثراً دچار مشکلات دلبستگی و دارای تاریخچه ای از بدرفتاری، غفلت و آسیب های دوران اولیۀ کودکی می باشند. همچنین نبود تکیه گاه مناسب در خانواده، باعث بروز احساس بی اعتمادی و بی ارزشی کودک میگردد و معمولاً در این کودکان نافرمانی، اضطراب شدید و … به وضوح قابل مشاهده می باشد.
زمانی که مادر به نیازهای کودک به درستی پاسخ دهد، دلبستگی ایمن ایجاد می شود. این پاسخ به نیاز به طور مثال هنگام احساس گرسنگی یا مشکل دفع با در آغوش گرفتن و محبت کردن و… پررنگ تر می شود. رعایت این الگو در بزرگسالی نیز منجر به عزت نفس کودک شده و دنیا به آنها امنیت می دهد، چون احساس امنیت را از مادر دریافت کرده و مادر یا به طور کلی خانواده، خاستگاه امنی برای او بوده است، بنابراین در ارتباطات اجتماعی بسیار قوی عمل خواهند کرد، مثبت عمل می کنند، نسبت به روابط خود احساس رضایت دارند و ارتباط بلند مدت تر و متعهدانه تری دارند، از هوش هیجانی بالایی برخوردار بوده و منطقی تر و متفکرانه تر هستند.
پیشنهاد می کنم اهمیت رابطهای گرم، صمیمی و مداوم بین مادر و کودک را مطالعه کنید.
به طور کلی ۴ حالت متفاوت در سبک دلبستگی کودک وجود دارد که با توجه به کیفیت ارتباطی که با فرزندتان دارید، یکی از موارد زیر پدید میآید.
در سبک دلبستگی ایمن، هنگامی که شما حضور داشته باشید، کودک احساس اطمینان خاطر میکند و با آرامش خیال به فعالیتهای خود نظیر بازی و یا کنکاش در محیط مشغول میشود. در این شرایط اگر فرزندتان تنها باشد یا نزد شخصی غریبه گذاشته شود، با بی قراری و گریه کودک مواجه میشوید. اما زمانی که بازگردید، کودک شما را طلب میکند و بعد از مدت کوتاهی گریه متوقف میشود. در نهایت نیز دوباره فعالیتش را از سر میگیرد. این نوع بهترین سبک دلبستگی است.
در این نوع دلبستگی کودکتان در هنگام حضورتان به شما میچسبد. در واقع کودکتان ترجیح میدهد در نزدیکی شما باشد تا اینکه بخواهد محیط اطرافش را کشف کند. شاید توجه کرده باشید که زمانی که او را ترک میکنید، بسیار بی قرار میشود و حتی با بازگشتتان، این بی قراری و ناراحتی کم نمیشود. کودک قشقرق راه میاندازد و بسیار خشمگین است، آرام نمیگیرد و حتی ممکن است نسبت به شما رفتارهای پرخاشگری نشان دهد. اگر مراقبت کننده به کودک اطمینان خاطر ندهد که “اگر من رفتم، دوباره باز خواهم گشت و تو را تنها نخواهم گذاشت” این نوع سبک دلبستگی در کودکان ایجاد میشود.
در سبک دلبستگی اجتنابی، کودک تمایلی به ارتباط یا تعامل با شما ندارد. در واقع او اصلا توجهی به حضورتان ندارد در نتیجه در نبود شما نیز آشفته نمیشود. در این حالت اگر کودک را تنها بگذارید و برگردید باز هم کودک از شما استقبال نمیکند و تمایلی به برقراری ارتباط با شما ندارد.
رفتار کودکانی که دارای سبک دلبستگی آشفته – سردرگم هستند، پر از تضاد، تناقض و آشفتگی است. این کودکان رفتار واحدی در مواجهه با مراقبت کننده خود ندارند. رفتار آنها بین عشق و نفرت در تضاد است. در این حالت ممکن است کودکتان یکبار به شما بچسبد یا لحظهای از آغوش شما تکان نخورد و گاهی ممکن است به محض در آغوش گرفتنش مقاومت کند و بخواهد که او را زمین بگذارید. در مواردی نیز احتمال دارد بی تفاوت باشد و هیچ واکنشی بروز ندهد.