آذر ۱۸, ۱۳۹۶
همه در طول زندگی خود گاهی طرد میشوند. برای من هم اتفاق افتاده است به خاطر همین میدانم که بدترین احساس روی زمین است.
افرادیکه طرد شده باشند معمولاً شدیداً شوکه و عصبی میشوند. تعجب میکنند که آیا میتوانند به قسمت دیگری از زندگی خود اعتماد کنند یا نه چون این طرد شدگی قضاوت خود آنها را هم زیر سوال برده است. واقعاً موقعیت بدی است.
خیلی وقتها ارباب رجوعهایم که برای مشاوره میآیند، با تمامشدن رابطهشان کنار آمدهاند و طوری به نظر میرسند که انگار در حال بهبودی از یک عمل جراحی بسیار جدی یا تصادف اتومبیل هستند.
از دستدادن کسی که دوستش دارید، خلائی سنگین در دل شما باقی میگذارد. این عذاب باعث میشود انتظار روزهایی را بکشید که زندگی برایتان آسانتر شود و همچنان امیدوار میمانید که طرفتان برگردد، گاهی اوقات حتی بعد از سالها زندگی مجردی.
تفکر اشتباه
همچنین ممکن است حس کنید که اگر طرفتان برنگردد، دیگر هیچکس نمیتواند آن خلاء را در زندگی شما پر کند و دیگر نمیتوانید عاشق کسی شوید. این حرف کاملاً پوچ است اما غم و اندوه باعث میشود نتوانیم درست فکر کنیم.
چندین و چند بار پیش آمده که بیمارانم به من گفتهاند: “زندگی من هم اینطور بود دیگه. من دیگه نمی تونم کسی رو پیدا کنم. هیچکس دیگه عاشق من نمیشه”.
اگر من بعنوان مشاور سعی نکنم که خلاف آنرا به آنها بفهمانم هیچوقت متوجه نخواهند شد. اینکه به خودتان بگویید که زندگی عشقی شما به پایان رسیده به هیچ وجه کمک حالتان نخواهد بود. فقط بدبختیتان را بیشتر میکند. واقعیت این است که همین حالا، در بدترین شرایط ناامیدی، همه ما فکر میکنیم که هیچ اتفاق خوبی دیگر برایمان نمیافتد اما چون اینطور احساس میکنیم دلیل بر آن نیست که حقیقت داشته باشد!
پس تلاش کنید، باوجود تمام درد و غمتان تلاش کنید تا در آن موقعیت هم کمی منطق داشته باشید.
یعنی هر طوری که شده به خودتان بگویید، “حالم خیلی بده و از اینکه ولم کرده خیلی ناراحتم” اما دیگر به آن اضافه نکنید که، “و دیگه هیچکس منو دوست نخواهد داشت و من باید تا آخر عمر تنها بمونم”. اگر اینکار را بکنید فقط مغزتان را با بدبختیهای بیشتر پر میکنید و این کار درستی نیست چون در آن لحظه خودش به اندازه کافی بدبختی دارد!
قبول کنید که همه چیز تمام شده است.
خوب حالا باید ببینیم چطور میتوانید با این درد کنار بیایید؟ چطور میتوانید یاد بگیرید که به زندگی خود ادامه دهید؟ چطور میتوانید به این وضعیت تجرد خود بعنوان فرصتی استثنایی و عالی نگاه کنید نه مجازات؟ چطور میتوانید حس دوست داشته نشدن و ناخواسته بودن و اینکه سرنوشت تعیین کرده که تا پایان عمر تنها بمانید و با بدبختی زندگی کنید را از ذهنتان بیرون کنید؟
اولین قدم به سمت آیندهای روشن و مثبت این است که قبول کنید شریک زندگیتان رفته است و دیگر برنمیگردد.
این یعنی با غم و اندوهتان روبهرو شوید و به خودتان اجازه دهید برای غم از دست دادن او و همه امیدها و آرزوهایتان تا میتوانید گریه کنید. البته این واقعاً شرایطی دردآور است.
مهمترین چیزی که باید به یاد داشته باشید این است که این نیز میگذرد. میدانم شاید در آن لحظه اینطور به نظر نرسد اما تا بوده همین بوده باور کنید.
خسته شوید، بهتر شوید
دومین مسئله مهم این است که به دوستانتان تکیه کنید و تا زمانیکه دیگر حتی یک کلمه هم برای گفتن نداشته باشید درمورد شریک زندگی سابقتان با آنها حرف بزنید.
وقتی بفهمید که دیگر حوصله خودتان هم از این حرفهای تکراری سر رفته است، بهتر خواهید شد. حرفزدن رمز بهترشدن است. وقتی درمورد غم و غصههایمان حرف میزنیم، آنها قدرتی که روی ما داشتند را کم کم از دست میدهند و حال ما بهتر میشود.
اما در آن لحظات دردناک خیلی مهم است که حسابی مراقب خودتان باشید. درواقع، باید مثل یک آدم علیل و ناتوان با خودتان برخورد کنید و به همان اندازه از خودتان مراقبت کنید که یک فرد ناتوان مراقبت لازم دارد.
حمام گرم و طولانی بکنید، به موسیقی گوش دهید که کمک کند احساساتتان را بیرون بریزید و خودتان را با غذاهای مورد علاقه تان وسوسه کنید و به دیگر اجازه دهید که نزدیکتان شوند و از شما مراقبت کنند.
ورزشکردن هم ایده خیلی خوبی است. ورزش و فعالیت جسمانی حال و روحیه را بهبود میبخشد. ورزش به افزایش مواد شادیزا در مغز که همان اندورفینها هستند کمک میکند. همچنین پیامی بسیار مهم به مغز میفرستد که یعنی ما مراقب خودمان هستیم.
این مسئله مراقبت کردن برای مردهایی که رابطهشان را از دست دادهاند اهمیت بیشتری دارد چون خانمها خیلی راحتتر به دوستانشان زنگ میزنند و درمورد غم و غصههایشان درد و دل میکنند اما اینکار برای آقایان سخت است. آنها عادت دارند که به تنهایی از پس غم و ناراحتی هایشان برآیند که خیلی سخت است.
می توانید ویدیو چرا عاشق میشویم، خیانت میکنیم را نیز مشاهده نمایید.
فرایند بهبودی
ل برای لیست
لیستی از همه چیزهایی که به شریک زندگی گذشتهتان مربوط میشود که دوست نداشتهاید تهیه کنید. میتواند از چیزهای خیلی کوچک شروع شود اما کم کم که پیش بروید به چیزهای مهمتر هم میرسید.
یادتان میآید که چطور همیشه یکسری جوک تکراری تعریف میکرد؟ یا در مهمانیها همیشه بیش از حد مست میکرد؟ یا در محل کار مدام جلو بقیه ضایعتان میکرد؟ یا اینکه هیچوقت به سرگرمیها و علایقتان توجه نشان نمیداد؟
همه آنها را روی کاغذ بیاورید و با خواندن دوباره آن خواهید فهمید رابطهای که از دست دادید چندان هم برایتان خوب نبوده است.
الف برای انتظار
بعد از تمام شدن یک رابطه، فکر میکنیم که هیچوقت دیگر کسی دوستمان نخواهد داشت. درست است که این حقیقت ندارد اما در آن لحظه احساسمان همین خواهد بود.
واقعیت این است که احتمال خیلی زیادی وجود دارد که دوباره دوست داشته شوید. اما نه توسط همان شریک زندگی سابقتان. دیگر آن چیزهایی که در آن رابطه داشتید را به دست نخواهید آورد اما میتوانید همان احساس خاص و مهم را با کس دیگری هم داشته باشید.
بنابراین، یک حس تازه لزوماً آن تجربهای که با شریک زندگی قبلی داشتید را تکرار نخواهد کرد اما متوجه خواهید شد که یک عشق تازه به اندازه همان تجربه قبلی شیرین خواهد بود یا حتی از آن هم شیرین تر.
ت برای تمجید
منظورم تمجید از خودتان است.
باید به خودتان در آینه نگاه کنید و روی بهترین ویژگیها و خصوصیاتتان متمرکز شوید و برای داشتن آن ویژگیها به خودتان تبریک بگویید.
کار مفید دیگر این است که لیستی از ۵۰ چیزی که درمورد خودتان دوست دارید بنویسید. اینکار ممکن است که وقت بگیرد اما فواید زیادی برایتان خواهد داشت.
وقتی کسی ما را طرد میکند سعی میکنیم همه تقصیرها را به گردن خود بیندازیم. از نظر ذهنی خودمان برای اینکه چرا باهوشتر یا جذابتر نیستیم خودمان را سرزنش میکنیم. باید دست از این تفکر مخرب بردارید و اجازه بدهید که خوبیهای خودتان را ببینید. پس زمانهایی را یاد بیاورید که به کسی کمک کردید یا با غریبهای مهربان بودید.
اینکه یاد بگیرید ارزشهای خود را قبول کنید و برای مهربانی، زیبایی و استعدادهای خود ارزش قائل باشید خیلی کمکتان می کند.
ب برای بازترتیب
متاسفانه وقتی یکدفعه مجرد میشوید، اکثر دوستانی که شما و طرفتان را میشناختند معمولاً زوج هستند. خیلی از این دوستان الان مثل یک طاعون از شما دوری خواهند کرد چون فکر می کنند اگر دور و بر آنها باشید روابط خود آنها هم به خطر می افتد.
اما حتی اگر دوستان قدیمی باشند که هنوز کنارتان هستن باز هم نیاز دارید که گروهی از دوستان جدید را هم مرد هم زن برای خود پیدا کنید. دوستانی که شریک زندگی قبلی شما را نشناسند.
م برای ممنوعیت رابطه جنسی با همسر سابقتان
گاهی اوقات وقتی چندین ماه است که جدا شدهاید، شریک زندگی سابقتان ناگهان تصمیم میگیرد و متوجه میشود که مرغ همسایه به هیچ وجه غاز نیست. یا شاید هم حس کند که شما دارید به زندگیتان نظم و ترتیب دوباره میبخشید و این باعث حسادت او شوید. به خاطر همین ممکن است فیلش یاد هندوستان کند و بدش نیاید که بعد از این مدت دوباره رابطه جنسی با شما داشته باشد.
مشکل اینجاست که رابطه جنسی و نزدیکی باعث میشود که موقتاً تصور کنید که دوستتان دارد و اینبار حسرت و اندوه بیشتری برایتان به جای بگذارد. پس به هیچ وجه چنین کاری نکنید تا جاییکه به نقطهای برسید که بتوانید تصمیم بگیرید که می توانید او را ببخشید یا نه پس تا آن موقع چنین کاری نکنید.
درمان
آخر از همه اینکه، برای خیلیها از دستدادن شریک زندگیشان خیلی دردناک است چون احساس بیارزش بودن و بیاعتمادی را به آنها میدهد. اگر این اتفاق برای شما هم افتاده پس احتمالاً با دو درد و غصه دست و پنجه نرم میکنید.
این آسان نیست. این ناراحتی الان تمام ناخوشیها و خاطرات بد گذشته را به یادتان میآورد.
طردشدن شدیداً آنچه هستید و آنچه باور دارید را متاثر میکند و این افکار جلوی بهبودی شما را میگیرد.
در چنین مواقعی، درمان و مشاوره راه خیلی خوبی است. پس اگر فکر میکنید که خیلی وقت است که بهبودیتان طول کشیده، میتوانید برای سرعت بخشیدن به آن نزد روانشناس بروید.