فروردین ۱۵, ۱۳۹۷
فرافکنی یعنی انگشت اتهام به سوی دیگران گرفتن

چرا و چه زمانی از مکانیسم فرافکنی استفاده می کنیم؟
فروید برای فرآیندهای ناهشیاری که واقعیت را تحریف میکنند تا آدمی را در برابر اضطراب محافظت کنند اصطلاح مکانیسمهای دفاعی را به کار برد. این شگردها تغییری در وضع عینی خطر نمیدهد بلکه فقط شیوهی ادراک یا اندیشه آدمی را درباره آن عوض می کنند. به این ترتیب در همه مکانیسمهای دفاعی عنصری از خودفریبی در کار است. در حقیقت صحبت از تدابیری است برای هر چه کمتر کردن اضطراب در موقعیتهایی که آدمی نمی تواند با کارایی با آنها رو در رو شود. یکی از این مکانیسم های روانی، فرافکنی است.
معنی فرافکنی
معنی فرافکنی یعنی نسبتدادن ناآگاهانه اعمال، عیبها و امیال ناپسند خود به دیگران که در واقع مکانیسم دفاعی به شمار میآید. زیگموند فروید نخستین کسی بود که این مبحث را در روانشناسی مطرح کرد.
فرافکنی در معنای واژهای آن، بر پرتابکردن رو به بیرون یا رو به جلو دلالت دارد و به فرایند یا اسلوبی اشاره دارد که افراد به مدد آن، ایدهها، تصویرها و امیال را بر محیط بیرونیشان تحمیل میکنند.
اصطلاح فرافکنی در روانکاوی کاربرد دارد. در آن فرافکنی یکی از ساز و کارهای پدافندی (دفاعی) در برابر نگرانی به شمار میرود. در این معنی خواستهها و انگیزههای ناپذیرفتنی که باز شناخت آنها در «خود»، ممکن است موجب ناراحتی شود، به دیگران نسبت داده میشود.
فرافکنی یعنی انگشت اتهام به سوی دیگران گرفتن. فرافکنی عبارت است از تمایل به نسبتدادن آنچه در درون میگذرد به دیگران یا به محیط. فرافکنی فرد را در مقابل یک نوع اضطراب حفظ میکند: اضطرابی که در اثر اعتراف به کاستیها و نقصها ممکن است به وجود آید. کسی که فرافکنی میکند معمولاً احساسات، نقصها، یا آرزوهای غیرقابل قبول خود را در دیگران میبیند. فرافکنی، با برجستهکردن و اغراقآمیز کردن صفات شخصیتی منفی در دیگران، از اضطراب میکاهد.
فرافکنی که یک مکانیسم دفاعی ناهشیار است
در همه ما ویژگیها و صفات ناخوشایندی وجود دارد که آنها را حتی از خودمان هم کتمان میکنیم. بهوسیله فرافکنی که یک مکانیسم دفاعی ناهشیار است ما این ویژگیهای ناخوشایند را در شکل اغراقآمیزی به دیگران نسبت میدهیم تا به وجود آنها در خودمان اعتراف نکنیم.
مثال برای فرافکنی
فرض کنید که این تمایل در شما وجود دارد که نسبت به مردم خردهگیر و نامهربان باشید، اما اگر بپذیرید که چنین گرایشی دارید آن وقت از خودتان بدتان میآید. حال اگر متقاعد شوید که اطرافیان شما آدمهای ظالم یا نامهربانی هستند در این صورت، رفتار خشنی که نسبت به آنان دارید دیگر ناشی از ویژگیهای بد خودتان نیست بلکه تنها کاری که شما میکنید این است که ‘حقشان را در کف دستشان میگذارید’.
اگر بتوانید خودتان را قانع کنید که در امتحانهای دانشگاهی همه تقلب میکنند در آن صورت گرایش ناپسندیده شما به میانبر زدن در تحصیل دانشگاهی دیگر آنقدرها هم چیز بدی نخواهد بود. در واقع فرافکنی گونهای از دلیلتراشی است.

