مرداد ۲۴, ۱۴۰۰
شما برای ازدواج نیاز به فردی دارید که تا حد امکان شبیه شما بوده و علاوه بر آن روحیات و مشخصههای مهم شخصیتیاش برای شما قابلپذیرش باشد. هرکدام از ما ویژگیهایی داریم که نماینده بارز شخصیتمان بهحساب میآید و به همین دلیل مهم است که باکسی ازدواج کنید که ویژگی بارز شخصیتش، متناسب با شما باشد. دقت کنید نمیگوییم مشابه، بلکه متناسب؛ یعنی برای شما بهترین گزینه ازدواج باشد. اگر سروکارتان با یک شخصیت نمایشی است، یا اگر خودتان یک شخصیت هیسترونیک یا نمایشی دارید و تصمیم به ازدواج گرفتهاید باید بگوییم کار سختی پیش روی شماست.
شخصیت نمایشی میتواند روی زندگی همه اطرافیان خود اثر بگذارد. شخصیت هیسترونیک در نگاه اول آدمحساس، جذاب و احساساتی است که عواطف خود را ابراز میکند. او گرم و پرمحبت است. زندگی را زنده و با روح میبیند، تصوراتی سرشار دارد، داستانهای سرگرمکننده تعریف میکند. عاشق تخیل و ماجراها و داستانهای عاشقانه خوشفرجام است.
تا اینجای کار همهچیز عالی است و شما دوست دارید با چنین فردی سروکار داشته باشید؛ اما ماجرا از وقتی سخت میشود که فردی با شخصیت هیسترونیک و نمایشی روی دیگر این روحیات لطیف و پرهیجان را نشانتان میدهد، با دیگران گرم میگیرند و وارد هر جمعی میشوند تلاش میکنند نگاهها را به خود جلب کنند. آنها بهراحتی به دیگران اعتماد میکنند و با اشتیاق به دیدگاهها و پیشنهادها دیگران توجه میکنند.
شخصیت هیسترونیک دوست دارد که دیده شود، میخواهد جلب نظر کند و موردتوجه قرار گیرد، او اغلب کانون توجه است وقتی همه چشمها را متوجه خود ببیند، احساس رضایت میکند و اگر شما بهاندازه کافی به او توجه نکنید کلافه میشود و واکنشهای عصبی نشان میدهد.
به یک مهمانی دعوت میشوید مشغول معاشرت با میزبان و جمعی از دختران هستید، در همان لحظه دختری جذاب با آرایش زیاد و لباس و جواهرات پرزرقوبرق وارد میشود. محو تماشای او میشوید. مرتب در طول سالن حرکت میکند و با همه مشغول سلام و احوالپرسی میشود. اتفاقاً مردان دیگر مجلس هم توجه خاصی به او دارند.
در همین لحظه است که آن دختر لوند جذاب، توجهش به شما جلب میشود و زودتر از بقیه دختران به شما نزدیک میشود و میخواهد سر صحبت را با شما باز کند. خودش را یاسمن معرفی میکند و از شغل مدلینگ صحبت میکند. طرز صحبت کردنش به دلتان مینشیند و خیلی مشتاق میشوید که بیشتر با او آشنا شوید.
ناگهان مردی میانسال با ظاهری شیک و لباسهایی فاخر وارد میشود. همانطور که یاسمن با شما گرم صحبت هست متوجه میشوید که به آن مرد خیره شده، به شما چشمکی میزند و میرود. با نگاه او را دنبال میکنید، او با عشوه و ناز از این سر سالن به سمت دیگر میرود تا اینکه فرصت مناسبی پیدا میکند تا با مرد میانسال صحبت کند
زنان هیسترونیک و نمایشی عاشق هیجان و تنوعطلبی هستند. شاید کنجکاو باشید که چرا یاسمن در آن مهمانی بیشتر اطراف شما و آن مرد میانسال بوده است. او، دختری با اختلال شخصیت هیسترونیک است و شما پسری مغرور و خوشتیپ با موقعیتی مناسب هستید که دخترها همیشه اطرافتان هستند و معمولاً با هر دختری گرم نمیگیرید. پس مورد خوبی برای او هستید تا بتواند خودش را ثابت کند و از طرفی به دختران دیگر نشان دهد که این قدرت را دارد که توجهتان را جلب کند.
حالا برمیگردیم به آن مرد میانسال که فردی متأهل و پولدار است و از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار است. زنان نمایشی با فریبندگی خود دنبال قدرت و اعمال کنترل هستند پس این مرد چالشی هیجانانگیز برای یاسمن است.
یاسمن تا زمانی که مرد میانسال را در دام عشق پوشالی خود بیندازد با او رابطه برقرار میکند پس شروع به تنیدن تار جادویی اغواگری خود میکند تا زمانی که کنترل او را در دست بگیرد. البته روابط آنها در حد عشوهگری است و تمایلی برای رابطه جنسی کامل ندارند و گاه از مردان برای سوءاستفاده مالی نیز استفاده میکنند.
زنان هیسترونیک خشم خود را پشت نقاب فریبندگیشان پنهان میکنند، آن ها آبرو و موقعیت مردی قدرتمند که دارای خانواده و موقعیت اجتماعی است را به خطر می اندازند و نابود می کنند، زمانی که مرد را از مسند قدرت پایین آوردند و محبت زن و بچهاش را از او گرفتند، درخشندگیش را برای شخصیت هیسترونیک از دست میدهد. پسازآن آماده میشوند که دامشان را برای مردی دیگر پهن کنند.
بااینکه واقعاً به یاسمن علاقهمند هستید ولی حد و مرزتان را حفظ کردید و مانند بقیه مردان به ساز او نمیرقصید، تمام خواستههای او را برآورده نمیکنید، پس همچنان مردی هستید که عطش او را برای جلبتوجه سیراب نکردید. پس یاسمن هنوز علاقهمند است با شما رابطه داشته باشد.
حس میکنید رابطه با یاسمن خیلی خوب پیش میرود، با شما میخندد و هر موقع که ناراحتید گریان میشود. هیچ زمانی دختری با این همه احساسات ندیده بودید. از اینکه درنهایت شما قلب او را به دست آوردید خیلی خوشحال هستید. لبخندهای زیبایی میزند، هر موقع شمارا میبیند باعلاقه سمت شما میدود و شما را بغل میکند.
پس از چند قرار عاشقانه متوجه میشوید که صحبتهایش بسیار سطحی است یعنی محتوای ذهنی خاصی ندارد ولی توجهی نمیکنید چون جذب دلبریهای او شدهاید. دوست دارید بیشتر با او در ارتباط باشید و او هم از این موضوع استقبال میکند. انتظارات زیادی از شما دارد ولی پیش خود فکر میکنید که این دختر رؤیایی شماست که ارزش همهچیز را دارد بااینحال هنوز قواعد خاص خودتان را رعایت میکنید. پس هنوز مشتاق رابطه با شماست. درنهایت از او درخواست ازدواج میکنید از خوشحالی فریاد میکشد، بالا و پایین میپرد و همان موقع جواب مثبت میدهد.
سه ماه از زندگی مشترکتان گذشته است ولی یاسمن هنوز اجازه رابطه جنسی کامل به شما نداده است. دچار سردرگمی میشوید که چرا باوجود شور و هیجانی که در شروع رابطه دارد به شما اجازه دخول نمیدهد. او صرفاً با دلبری میخواهد شما را در کنترل خودش بگیرد. بهتدریج متوجه میشوید که او نمیتواند یک رابطه عاطفی صمیمانه با شما داشته باشد و رفتارهای او صرفاً نمایشی است و عمقی ندارد. در واقع برای شما نقش بازی میکند و شما هم مهرهای درصحنه نمایش او هستید.
با گذشت زمان متوجه میشوید که انتظارات یاسمن تمامی ندارد و دیگر قادر به برآورده کردن نیازهای او نیستید، انتظار دارد همیشه به او توجه کنید در غیر این صورت احساساتش خیلی سریع تغییر میکند و خشمگین میشود، ماجراجویی بالایی دارد و همیشه دنبال این است که تجربهای جدید و هیجانانگیز داشته باشد.
دختری که فکر میکردید پر از احساس و عاطفه است و شما را درک میکند اکنون به زنی خودمحور تبدیلشده است. همیشه انتظار دارد که قهرمان و مرد رؤیایی او باقی بمانید. خسته از سرکار بازمیگردید میخواهید کمی استراحت کنید یا برنامهای تلویزیونی تماشا کنید، ولی یاسمن میخواهد تمام انرژیتان را برای او بگذارید و اگر موفق نشود با بهانهگیریهای مختلف سعی در جلبتوجهتان خواهد کرد. اگر به او بگویید که «خسته هستم » با شما بحث میکند و باحالت قهر از منزل خارج میشود.
یاسمن کماکان خیلی آرایش میکند و لباسهایی برای جلبتوجه میپوشد. همیشه نگران ظاهر خودش است و بعد از هر چیزی که میخورد سریع آینه خودش را درمیآورد و رژ لب میزند. راحت با مردان دیگر صحبت میکند و صمیمی میشود، اگر او را مورد انتقاد قرار دهید بهشدت عصبانی میشود و پرخاشگری میکند حتی ممکن است به شما فحشهای رکیک بدهد. اصلاً قبول نمیکند که خطایی کرده است.
به مرور زمان متوجه میشوید که این شرایط برایتان غیرقابل تحمل شده است پس به فکر طلاق میافتید. زمانی که این موضوع را با یاسمن مطرح میکنید وارد سکانس نمایشی دیگری میشوید. حالا که دیگر با عشوهگری و دلبری نمیتواند شمارا کنترل کند، ترفند دیگری را رو میکند. الآن وارد نقش قربانی میشود و خودکشیهای نمایشی شروع میشوند.
به دلیل نمایشی بودن یاسمن تا به حال هر موقع مهمانی داشتید خانه را تمیز و مرتب کرده و انواع و اقسام غذاها را میپخته. پس وقتی اطرافیان از موضوع درخواست طلاق شما باخبر میشوند، همه شما را سرزنش میکنند که چرا زن به این خوبی را میخواهید طلاق بدهید. ولی الآن شما با تمام وجود معنی ضربالمثل گرگی در لباس میش را لمس کردید.