تیر ۳۰, ۱۳۹۷
احساس بیاعتمادی مشکلات جدی و زیادی را میتواند در طول عمر برای مراحل آینده رشد کودک ایجاد کند. بهعبارت دیگر از تعامل با جهان شکست میخورد و ممکن است از آن کنارهگیری کند و یا از تعامل با محیط اطراف و جهان امتناع کرده و منزوی میشود.
اعتقاد بر این است که بسیاری از موارد اختلالهای روانی شدید ناشی از یک شکست ناگهانی در آن فردی شکل میگیرد که در کودکی احساس اعتمادش شکل نگرفته است.
اعتماد در برابر بی اعتمادی بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید و بنیادیترین مرحله در زندگی است. به دلیل آن که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد. اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر پرستار ناسازگار، پس زننده یا از نظر عاطفی غیرقابل دسترس باشد، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم توفیق در رشد اعتماد، به ترس و باور این که دنیا ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است منجر میگردد.
پیشنهاد می کنم نیاز به امنیت در کودکان (اضطراب بنیادی) را نیز مطالعه کنید.
برای موفق شدن کودک در این مرحله او باید با محیط پیرامونش تعامل داشته باشد به گونهای که نسبت به آن احساس اعتماد پیدا کند. روشی که محیط یعنی خانواده و بخصوص مادر کودک به نیازهای نوزاد پاسخ میدهد در شکلگیری احساس اعتماد کودک به محیط نقش اساسی دارد. آنچه بهعنوان حمایت در این دوران بسیار مهم است مسائلی است همچون، برطرف کردن ناراحتی کودک، بغل کردن و نوازش کردن او، صبورانه منتظر ماندن تا او به قدر کافی شیر بخورد، از شیر گرفتن او هنگامی که علاقه کمتری به پستان یا شیشه شیر نشان میدهد.