مرداد ۱۱, ۱۴۰۱
زمانی که مسئله خیانت زوجها افشا می شود، زوجها تحت یک بحران شدیدی هستند و برای کمک به خودشان درمان را شروع می کنند. رابطه آنها در این زمان به شدت بیثبات و ادامه این رابطه در هالهای از ابهام و تردید است. به همین دلیل، جلسات درمانی نزد روانشناس و درمانگر میتواند، سرشار از رفتارهای هیجانی باشد.
بیوفایی و خیانت زوجها موجب میشود تا اطمینانخاطر گذشته، ثبات و کنترل پیشین که زمانی در رابطۀ زناشویی احساس میشد از بین برود.
واکنشهای شایع ابتدایی به افشای مسئله خیانت عبارتاند از ضربۀ روانی (شوکه شدن است)، خشم و انکار.
از آنجایی که معنا و اهمیت پیوند زناشویی زیر سؤال میرود موارد ذکر شده اغلب با اندوه، بدبینی و پایین آمدن اعتماد به نفس همراه هستند. همچنین، میزان آشفتگی به شدت افزایش مییابد و هر دو زوج مردد میمانند که آیا رابطه به میزان جبرانناپذیری آسیب دیده است یا خیر.
در برخی موارد، واکنشهای هیجانی میتواند شامل عوارض مشابه با اختلالات فشار روانی پس آسیبی باشد از جمله هشیاری و حساسیت مفرط، افکار وسواسی، یادآوری وقایع گذشته، دشواری در تمرکز، خشم، تحریکپذیری، افسردگی، اضطراب، اختلالات خواب و تغذیهای. حتی تصور خودکشی و تهدید به کشتن نیز میتواند در طول این دورۀ ناپایدار رخ دهد.
اگرچه در خصوص بیوفایی و خیانت زوجها هیچ توجیهای نیست اما خیانت را میتوان به عنوان نشانۀ وجود مشکل در رابطۀ زناشویی در نظر گرفت. از یک دیدگاه نظاممند و فراگیر، هر دو طرف قضیه در مشکلدار شدن رابطه دخالت داشته و به طور مشترک مسئول رسیدن رابطۀ زناشویی به این کیفیت هستند.
به جای داشتن یک دیدگاه خطی که اغلب زوجها به آن دچار هستند و بر اساس آن یکی از آنها محق و آدم خوب ماجرا است و دیگری مقصّر و آدم بد ماجرا است، باید هر دو زوج خود را در یک سطح در نظر بگیرند تا یک دیدگاه دایرهوار و بازگشتی به رابطۀ زناشویی خود داشته باشند و باید بپذیرند که هر دوی آنها به طور مشترک در قبال رابطۀ زناشویی خود مسئول هستند.
باید مسایل پنهانی که زوجها سعی در مخفی کردن آنها دارند مشخص شوند. زوجها به جای اینکه به مسایل اساسی خود که بر روی روابطشان تأثیر میگذارد بپردازند سعی می کنند بر سر موضوعاتی دعوا کنند که بتوانند خود را از مشکلات اساسی دور کنند.
نگاه کردن بر روی فعالیتها و رفتارهای پنهان منجر به شکلگیری تغییرات گسترده در الگوهای تعاملاتی زوج میشود و منجر به شناخت بهتر از رابطۀ بین رفتار زوجها و مسئله خیانت میشود.
همچنین، زوجها به درکی نظاممند و جامع از رابطۀ زناشویی خود و خیانت میرسند که این امر به آنها امکان میدهد تا به شیوهای متفاوت وارد فرآیند بهبودی شوند و در نتیجه آثار الگوهای آسیبزای خشم و سرزنش کاهش مییابد.