آذر ۲۰, ۱۳۹۶
درست یا غلط، معمولاً زنان را حساستر، عاطفیتر و پرحرفتر از مردان توصیف میکنند، ولی برخلاف بسیاری از تصورات کلیشهای و قالبی در مورد زنان، زنان معمولاً به سادگی خشم شدیدی را ابراز نمیکنند.
بعضی احتمالاً آن را فرو میبرند و بعضی هم با آن منفعلانه برخورد میکنند؛ یا حتی با آماج قرار دادن افراد بیگناه یا آسیبپذیر (مانند کودکان، افراد مسن، راننده ناشناسی که در خیابان مشغول رانندگی است) آن را تخلیه می کنند.
اما با این حال برعکس بسیاری از مردان، زنان دوست ندارند خشم خود را به طور فیزیکی مثلاً از طریق ورزشهای خشن (چه تماشا و یا شرکت در آن) یا با برخوردهای تهاجمی، ابراز کنند، ولی نتیجه خفهکردن احساسات در زنان، افسرده شدن آنان است، شاید هم اضطراب و عزتنفس پایین به آن اضافه شود.
برخی از زنان بنا به علتهایی همچون ترس، شرم و مواردی از این دست، اقدام به کنترل خشم خود میکنند و با صحبت نکردن و حل مسئله، خشم خود را مخفی میکنند که این راه کنترل خشم میتواند عوارضی از جمله انواع سردردها، زخم معده و دستگاه گوارش، افسردگی و اضطرابها را به دنبال داشته باشد.
در ابتدا باید یادآوری کرد که منظور از ابراز خشم، پرخاشگری نیست، بلکه گفتوگو و صحبت دربارهی احساس خشم و عصبانیت است. زنان در مقایسه با مردان کمتر خشم خود را ابراز میکنند.
وقتی مردان با مشکلی روبه رو میشوند، عموماً از ابراز خشم نمیترسند و آن را به راحتی ابراز میکنند. اگرچه گاهی فکر نمیکنند که خشمشان چه مشکلاتی برای دیگران به بار خواهد آورد به این دلیل مرتکب پرخاشگری میشوند. در حالی که زنان عموماً از ابراز خشم میترسند. آنها این طور تربیت شدهاند که ابراز عصبانیت در شان یک خانم نیست و نباید خشم خود را صریحاً ابراز کنند. آنها نگرانند که مبادا خشمشان برای دیگران مشکلاتی بیافریند و گاه پس از ابراز آن احساس گناه و شرمندگی میکنند.
لازمهی ابراز صحیح خشم، داشتن توانایی ابراز وجود (قاطعیت) است و ابراز وجود نیز مستلزم اعتماد به نفس بالاست. برخی زنان به دلیل تربیت دوران کودکی و شرایط فرهنگی جامعه اعتماد به نفس کمی دارند و قاطعیت به عنوان یک مهارت مهم، در دوران کودکی به آنها آموزش داده نشده است. به همین دلیل غالباً در ابراز خشم ضعیفند.
برای رفع این ضعف باید به آنان کمک کرد تا نقاط قوت و ضعف، تواناییها و استعدادهای خود را بشناسند تا بدین وسیله تصورات اشتباه آن ها در مورد خود تصحیح شود و اعتماد به نفسشان افزایش یابد. باید مهارت قاطعیت را به آنان آموخت تا بتوانند بدون زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، از حقوق خود دفاع کنند و در صورت لزوم، خشم و اعتراض خود را ابراز کنند، بدون این که مرتکب پرخاشگری شوند. لازم است مهارتهای یاد شده، به مردان یا زنانی هم که خشم خود را به صورت پرخاشگری بروز میدهند، آموزش داده شود.
پیشنهاد می کنم افراد خشمگین سه مرحله از خشم را پشت سر می گذارند را نیز مطالعه کنید.
۱– مواردی که شما را عصبانی میکند بشناسید
بسیاری از زنان با عصبانیت در خانه میچرخند. شاید همسر خود را ملامت کنند که به آنها در تمیزکردن خانه کمک نکرده یا از کار خود ناراضی باشند که چرا حقوق کافی به دست نمیآورند، یا حتی از فرزندان خشمگین باشند که به حرف آنها گوش نمیکنند. شکایتها ممکن است اندک یا بیپایان باشند و در انتهای روز ممکن است این افکار منفی منجر به ایجاد احساسات شدید و خشنی شوند، در نتیجه، احساس مختلطی از خشم و ناراحتی را تجربه کنند که واقعا بیمعنی باشد یا نتوانند دلیلی برای آن پیدا نمایند.
از این رو بهتر است یاد بگیریم چگونه با احساسات خود در تماس باشیم و منشأ صحیح احساسات را شناسایی کنیم. بانویی ممکن است از اینکه همسرش به او در کارهای خانه کمک نکرده، ناراحت باشد. این یک نکته قابل قبول است. آن را یادداشت کنید و در جلسه خانوادگی در مورد آن صحبت کنید، ولی اوّل مشکل را بشناسید و پس از نوشتن آن روی کاغذ آن را ارزشگذاری کنید. این کار را هر بار که اتفاق ناراحتکننده یا خشمبرانگیز برای شما میافتد (پیش از اینکه سعی کنید آن را حل نمایید) انجام دهید.
۲- خشم خود را بپذیرید و آن را تخلیه کنید
شاید یکی از موانع داشتن یک جامعه منظم و قابل قبول، ظهور بیانی یا فیزیکی احساسات خشمگینانه و دشمنانه شدید باشد. اگر هر فردی در جامعه هر وقت عصبانی شد، بدون هیچ ابایی خشم خود را ابراز کند (چه به طور کلامی، چه فیزیکی) هرج و مرج جامعه را فرا خواهد گرفت، ولی گاهی اوقات (به ویژه در مورد زنان) تصور میکنیم وقتی ناراحت یا عصبانی هستیم، حتی جیغ هم نباید بکشیم، یا نباید فریاد بزنیم و به هیچ چیز و هیچ کس نباید حمله بکنیم.
از آنجا که انجام این رفتارها نسبت به دیگران اصلاً قابل قبول نیست (به ویژه جلوی دیگران یا بچه ها نباید آن را انجام دهیم)، خوب است آنها را در اتاق خلوتی ابراز کنیم. میتوانیم به بالش ضربه بزنیم، آنجا گریه کنیم، یا حتی صفحههای دفتر قدیمی تلفن را پاره کنیم. این کار ممکن است به بعضی افراد برای غلبه بر احساسات خیلی شدید خشمگینانه کمک کند. البته بسته به شدت هیجان، روشهای ابراز آن فرق میکند؛ ممکن است روش بالا لازم نباشد. بعضی ممکن است ترجیح بدهند مطلبی بنویسند، نقاشی یا طراحی کنند یا به تفکر بپردازند. در هر حال به خودتان اجازه بدهید بدون احساس ناراحتی، خشم خود را تخلیه کنید.
۳- معنای عمیقتر خشم خود را بفهمید
پس از اینکه به خود اجازه دادید خشم خود را احساس کنید و فهمیدید خشم متوجه چه کسی یا چه چیزی است (مثلاً شوهری که زیاد به شما کمک نمیکند یا بچههایی که حرف گوش کن نیستند)، وقت آن رسیده که عمیقتر به خشم نگاه کنید.
علی رغم اینکه تشخیص دادهاید رفتار همسرتان رنجشآور و فردی نامرتب است، ولی باید ببینید چرا این مسئله تا این حد شما را میرنجاند. شاید دلیل ساده آن این باشد که دوست ندارید در یک خانه کثیف زندگی کنید، ولی شاید علت خشم شما این باشد مردی که با او ازدواج کردهاید درخواستهای شما را خیلی جدی نمیگیرد و به آن توجه نمیکند.
اگر همین طور باشد، خیلی آزاردهنده خواهد بود. به همین ترتیب، دست نیافتن به ترفیعی که خود را سزاوار آن میدانید ممکن است واقعا منصفانه نباشد، ولی شاید هم باعث کاهش عزت نفستان شود و این مسئله شما را آزار بدهد. تقریبا همیشه پشت هر خشمی، احساسات عمیقتری وجود دارد که آزاردهنده است. درگیرشدن با آنچه آزارمان میدهد سختترین بخش کار است، چرا که معمولاً این احساس را در ما ایجاد میکند که به شخصیت خود حمله کردهایم. بهتر است در موارد شدیدتر حتما به یک مشاور متخصص مراجعه کنید.
کاویدن هر احساس آزاردهنده، یک قدم بسیار مهم است که ممکن است منجر به کشف چندین مسئله عمیق تر در درون شما شود. گاهی خشم ما به این علت است که خود را در موقعیت هایی قرار می دهیم که ناامیدی را برای ما به ارمغان می آورد.
منظور از ناامیدی این نیست که منفیگرا میشویم و دیگر انتظار هیچ چیز خوب و ارزشمند را نخواهیم داشت بلکه فقط احساس خوشایندی پیدا میکنیم. بهتر است به جای این کار، برنامهریزی کنیم و حدودی را برای خود ترسیم کنیم که دیگران از آن تجاوز نکنند.
اگر به جشنی دعوت شدهاید و می خواهید زودتر از دیگران آنجا را ترک کنید اما دوستانتان اصرار کنند تا نصف شب بمانید، در حالی که دوست دارید آن موقع در رختخوابِ راحت خود خوابیده باشید، باید از برنامه خود پیروی کنید، نه برنامه آنها.
اگر به خاطر انجام کارهای فوقالعاده در آخر هفته عصبی میشوید، باید در کار خود تجدیدنظر کنید. این را همیشه به یاد داشته باشید:
وقتی فقط نیمی از شما وجود دارد، نمیتوانید به دیگران کمک کنید، زیرا نیمه دیگر شما خسته، عصبی و تحت فشار است. اگر یاد بگیریم به دیگران این اجازه را ندهیم که به حدود ما تجاوز کنند، کمتر از دست آنها عصبانی خواهیم شد.
از این رو انتخاب دوستانی که از نظر فکری و ضوابط اخلاقی شبیه شما هستند، از دو جهت باعث از بین رفتن عصبانیتتان می شود:
یکی اینکه، با دوستانی که شما را ناراحت یا ناامید میکنند، معاشرت نمینمایید؛ دیگر اینکه، با افرادی دوست هستید که با آنها احساس راحتی میکنید و میتوانید راحت در مورد مشکلات خود با آنها حرف بزنید و نیازی نیست همیشه به روی آنها لبخند ساختگی بزنید.
۵- خودتان را بشناسید
گذشته از ترسیم حد و مرز برای دیگران، شناخت اموری که هیجانات خشمآلود شما را تحریک میکنند، قدم مهمی در اجتناب از خشم است، چون ممکن است شما را با ریشه مشکل آشنا کند. اگر نمی دانید چه چیزی شما را تحریک میکند، قدم اوّل این است که هر وقت آشفته شدید، یادداشت کنید چرا الان آشفته هستید.
اگر میبینید وضع در حال وخیمتر شدن است و دارید برافروختهتر میشوید، میتوانید با انجام تکنیکهای آرامش یا تنفس عمیق، خود را آرام کنید. علاوه بر آن، آمادهکردن آنچه میخواهید بگویید و مشخصکردن نوع واکنش مناسب، در بیان احساساتتان به شما کمک خواهد کرد.
۶- خواستههای خود را صریحا بیان کنید
بعضی از ما به این خاطر آشفته میشویم که نمیتوانیم خواستههای خود را به دست بیاوریم؛ چه خواستن یک هدیه بخصوصی باشد یا ترفیع گرفتن در شغل، یا قرضگرفتن از یک دوست و یا حتی برقراری یک ارتباط جدید.
اگر به دیگران نگوییم چه چیزی ما را خوشحال میکند، آنها نمیتوانند حدس بزنند. ممکن است رئیستان علی رغم اینکه معتقد باشد شما یکی از بهترین کارمندان او هستید، ولی اینقدر گرفتار مشغله کاری باشد که فراموش کند به شما ترفیع بدهد؛ از این رو باید کارهایی را که انجام دادهاید، به اطلاع او برسانید و بپرسید آیا به زودی یا حتی امروز ممکن است ترفیع بگیرید؟
شوهرتان ممکن است بداند شما طلا و جواهرات دوست دارید، ولی انتخاب طلایی که از آن خوشتان بیاید، ممکن است کمی سخت باشد. به او بگویید چه چیزی دوست دارید. اکثر مردم آن قدر درگیر زندگی هستند که نمیتوانند همیشه گوش به زنگ تشخیص نیازهای دیگران باشند. اگر میخواهید شما را ناامید و ناراحت نکنند، با دیگران رُک و صریح باشید.
از طرف دیگر، فهمیدن اینکه کی هستید و چه میخواهید، خیلی مهم است. اگر احساس میکنید از خودِ واقعیتان دور شدهاید، با تمرینهای ساده شروع کنید، مثل نوشتن علایق خود (رنگ مورد علاقه، میوه، سبزیجات، شایستگی ها، نوع لباس ها و …) بدلیجاتی را که به آنها علاقه داری، لباسها، اتاق خانه و … از مجلات قیچی کنید و آنها را نگه دارید. ویژگیهایی را که دوست دارید در یک دوست کامل یا یک همدم بیابید، ثبت کنید. سعی نمایید خود را بشناسید. شما باید بقیه عمرتان را با خودتان زندگی کنید!
۷- خود را ارزشمند شمارید و دیگران را ببخشید
دنیای شلوغ و درهم برهمی است و دیگران شاید نتوانند همیشه وقتی با شما برخورد میکنند، در بهترین حالت باشند (شاید هم بر عکس آن باشند). از این رو، در چنین موقعیت هایی که نه زندگیِ شما را تهدید میکند و نه آن را واژگون میسازد، صبر و گذشت لازم است.
همه انسان هستیم، پس سعی کنید مردم را همیشه در قالب و چارچوبی محدود نکنید. از طرف دیگر خود را به خاطر یک اشتباه کوچک سرزنش نکنید. اشتباهکردن طبیعی است. به همین خاطر خیلی مهم است هفتهای یک بار کار فوق العاده جالبی برای خود انجام دهید، مخصوصا وقتی عصبی هستید، چه یک حمام آب گرم باشد، یا پیادهروی و یا خریدن یک مجله جدید.
استحقاق این پاداشها را دارید. این وضع به شما کمک میکند آرامش خود را به دست بیاورید. حداقل هفتهای یک بار از دیگران قدردانی کنید و نسبت به آنها بخشنده و گشاده دست باشید. این کار نه تنها برای دیگران مفید است، بلکه باعث رشد و آرامش روح و روان شما است.
حتی اگر همه مراحل بالا را انجام دهید، باز خشم، گاهی به درون زندگی شما میخزد، چرا که یک هیجان شایع بشری است؛ ضمنا طبیعی است و فقط نیاز به کنترلکردن و جهتدادن دارد. فعالبودن، بهترین راه کنترل خشم است. در زیر به بعضی از فعالیتهایی که در این زمینه مفید هستند و در زندگی روزمره شما هم وجود دارند، اشاره میکنیم:
ورزش، پیادهروی، صحبت با دوستان، خنده، مدیتیشن، یوگا و خواندن مجله و روزنامه. اگر احساس میکنید خشم به طور خطرناکی شما یا دیگران را آشفته میسازد، حتما به روانشناس مراجعه کنید.