فروردین ۱۳, ۱۴۰۰
کودکان در برابر مرگ پدر و مادرشان واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. چگونگی برخورد اولیه با کودک برای آن که در آینده با موضوع کنار بیاید حائز اهمیت است. اغلب اطرافیان برای آن که کودک آسیب نبیند روشهای متفاوتی استفاده میکنند. روشهای متداول اشتباهی که معمولاً استفاده میشود به شرح زیر است:
این موضوع باعث میشود کنار آمدن و پذیرش برای کودک دشوارتر شود. کودکان نیاز دارند در مورد موضوع صحبت کنند یا احساسشان را بروز دهند. آنها باید با واقعیت مواجه شوند و حس کنند احساسشان توسط اطرافیان درک و پذیرفته میشود.
چنین حرفی ممکن است باعث سؤالات و مشکلات زیادی در کودک شود، مثل اینکه چرا خداحافظی نکرد؟ چرا من را با خود نبرد؟ کجا رفته؟ و به این ترتیب سردرگمی کودک در برخورد با موضوع بیشتر میشود. همچنین احساس طرد شدن از سوی والد میتواند خشم عمیقی را در او ایجاد کند. به علاوه گفتن این حرف باعث میشود کودک تا مدتها منتظر والد رفته بماند. به این ترتیب پذیرش و کنار آمدن با مرگ عزیز برای او دشوارتر شده و یا به شدت به تعویق میافتد.
ذهن کودکان خیلی عینی است. چنین توضیحاتی به کودکان میتواند ذهنیت او را به هم بریزد و سردرگمی او را بیشتر کند. کودک ممکن است به این باور برسد کسانی که نرفتهاند آدمهای بدی هستند، یا خودش خوب نبوده است. یا در مورد اینکه چرا خدا او را از من گرفته ذهنیت منفی پیدا کند. این نوع توضیح میتواند باعث بالا رفتن خشم درونی و افزایش احساس ناامیدی حتی گرایش به مرگ در طولانی مدت شود. همچنین این اطلاعات چون خیلی قابلفهم نیستند، پذیرش را برای کودک سختتر میکند.
بهتر است کودکان کمتر از ۹ سال در مراسم خاکسپاری حضور نداشته باشند. شرکت در این مراسم و تماشای صحنه خاکسپاری میتواند ایجاد اضطراب و ترس کند، ضمن این که معمولاً در چنین فضاهایی بزرگترها بیشتر مراقب کسانی هستند که بیقراری میکنند و خودبهخود کودکان از دایره توجه خارج میشوند و احتمال گمشدن در قبرستان یا دیدن صحنه جابهجا کردن متوفی از آمبولانس به محل خاکسپاری زیاد است اما در مراسم عزاداری که معمولاً در مسجد برگزار میشود، میتوان کودک را با خود همراه کرد، بخصوص برای کودکان بزرگتر، فضایی این چنینی سبب میشود تا آنها بتوانند سوگواری کنند و برای بازگشت به زندگی عادی آماده شوند، ضمن این که مراقب باشید کودک وسیله تخلیه احساسات نشود، یعنی اگر نزدیکان از سر محبت کودک را در آغوش میگیرند و گریه میکنند، آنها را بشدت از این کار منع کنید چراکه کودک در چنین شرایطی دچار بهت و حیرت میشود.
فهرست کردن مشکلات بعد از مرگ پدر و مادرشان برای کودک بر غم و اندوه او میافزاید. با کودک درد و دل نکنید. او توانایی شناختی و ادراکی پایینی دارد و در بسیاری موارد خود را مقصر میداند. برخی افراد گمان میکنند با بیان مشکلات زندگی کودک را مسئولیتپذیر بار میآورند و از شیطنتهای او جلوگیری میکنند. در صورتی که بیان مشکلاتی که مناسب سن کودکان نیست منجر به ناراحتی و گاه بروز افسردگی در آنها میشود. ممکن است دیگر خواستهها و احتیاجات خود را بیان نکند چراکه به خیال خود نمیخواهد دیگران را به زحمت بی اندازد و یا مشکلات دیگری ایجاد کند.
با کودک بیشتر از ظرفیتش رفتار و صحبت نکنید. گاه اعضای خانواده به کودک میگویند که او بعد از مرگ پدر و مادرشان مرد خانه است و یا به فرزند دختر میگویند حالا که مادرش فوتشده باید مانند یک خانم رفتار کند و گاه مسئولیتهای خارج از ظرفیت کودکان به آنها میدهند. اجازه دهید فرزندان کودکی کنند و روند طبیعی رشد خود را طی کنند.
گاهی اوقات افراد فکر میکنند اگر یادگاریهای فرد از دست رفته را پنهان کنند کودک او را فراموش میکند؛ درحالیکه کودکان با این روش نهتنها کسی را فراموش نمیکنند بلکه احساس میکنند دیگران در حق او بیمهری کردهاند. بهتر است یک آلبوم عکس از او تهیه کنید یا حتی از میان یادگاریهایش چیزی را به کودک بدهید تا نگه دارد و از این طریق، کسی را که دوست داشته اما از او جداشده است را به خاطر بیاورد.
به خاطر داشته باشید، زخم کلمات روی روان کودکان به این آسانی ها التیام نمییابد. اگر مجبورید کودکتان را به تنهایی بزرگ کنید، او مسئول این شرایط نیست. پس هنگامیکه اشتباهی مرتکب میشود یا شیطنت میکند، به او احساس گناه ندهید کودک به اقتضای سن خود رفتار میکند؛ پس هیچگاه به او نگویید «به خاطر تو از خودم گذشتهام ولی تو اینطور مرا اذیت میکنی» یا «جوانیام را به پای تو هدر دادم که خوب درست را نمیخوانی». مراقب باشید هنگام عصبانیت، چیزی نگویید که او حس اضافی بودن پیدا کند.
هنگام مرگ یکی از والدین، اولین مسئلهای که ذهن کودک را درگیر میکند، این است که مبادا والد دیگر نیز بمیرد. در این موارد باید به کودک خود اطمینان دهید که ازنظر جسمی سالم هستید و توانایی اداره خانواده را دارید. این نوع تفکر در کودکان طلاق نیز به گونهای دیگر خود را نشان میدهد. وقتی پدر و مادر همدیگر را ترک میکنند، کودک دچار هراس میشود که مبادا آنها او را نیز طرد کنند. والد میتواند از طریق اطمینان دادن به کودک، با این احساس ناامنی مقابله کند. برای این کار باید با کودک صحبت کرد و اجازه داد که او از ترسها و نگرانیهایش سخن بگوید.
معمولاً خانوادههایی که درگیر مسئله اعتیاد هستند، قبل از فوت پدری که معتاد است، اتفاقات تلخ و درگیریهای زیادی را تجربه میکنند؛ پدری که براثر سوءمصرف مواد یا اوردوز از دنیا میرود، هیچگاه نمیتواند نقش یک پدر قهرمان و قدرتمند را برای فرزندانش داشته باشد، اما بازگو کردن خاطرات بد از والدی که حضور ندارد، کودک را در شرایط بدی قرار میدهد. از یکسو شما والد دیگر را محکوم میکنید و از سوی دیگر او که هم شما را دوست دارد و هم او را، نمیداند با این احساس چه کند کودکان کوچکتر از آن هستند که در موضع قضاوت قرار بگیرند. پس شرایطی ایجاد کنید که کودک درباره والدی که حضور ندارد، احساسات بهتری داشته باشد، چراکه تنفر از پدر یا مادری که مرده است، به کودکان احساس گناه میدهد.
گاهی اوقات پدر یا مادر به دلیل نبودن والد دیگر، به فرزندان خود میدان بیشتری برای آزادی میدهند. اغلب اشتباهات آنان را ندیده میگیرند و به بهانه این که کودک از پدر یا مادرش محروم است، در تربیت او کوتاهی میکنند اما شما باید در امور مربوط به تربیت و پرورش او جدی و سرسخت باشید. بپذیرید که گاهی محبوبیت شما نزد فرزندتان به خطر بیفتد اما کودکی منضبط و مؤدب داشته باشید. ضمناً به این مسئله نیز توجه داشته باشید که تربیت کودک شما در حوزه اختیارات شماست، نه بستگان دور یا نزدیک. کودک باید بداند که در قبال اشتباهاتش، فقط باید در مقابل پدر یا مادر پاسخگو باشد نه پدربزرگ، عمو یا شخصی دیگر.